شب شعر درمحضرآفتاب

مراسم شب شعر « درمحضرآفتاب »درحسینیه اعظم لار درشام غریبان امام راحل (ره) در نیمه خرداد ماه ۹۶ برگزار شد و شاعران به بیان سروده های خود پرداختند ، شعر آقای (خلیل رویئنا) برای روح بلند امام خمینی (ره) حال و هوای دیگری به مجلس داد که درادامه می خوانید:
به روح بلند امام خمینی:

رفتی و شیشه شیشه عطر و گلاب
شیخ عطار از دکانش ریخت

بال سیمرغ منطق الطیرش
جمله در سوگ همزبانش ریخت

مولوی رفت و با دفش آ مد
تا که گوید به شمس خود برگرد

تا تو رفتی شراب چل روزه
چکه چکه از استکانش ریخت

«چون ز مرغ سحر فغان برخاست ناله از طاق آ سمان برخاست
صبح چون در دمید از پس کوه
آ تشی از همه جهان برخاست»
سعدی از گلستان خود سخنی
گفت از کوچ سرو از چمنی

سعدیه تعزیه برایت خواند
برگ و گلبرگ بوستانش ریخت

حافظ از حافظیه اش پر زد
آ مد و خانه ی ترا در زد

خواست تا حال دل به تو گوید
بیت زیر از لب و دهانش ریخت

«حال خونین دلان که گوید باز
وز فلک خون خم که جوید باز
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر بروید باز»

رستم شاهنامه اش بودی
چون یلی در ادامه اش بودی

تا که فردوسی از غم تو سرود
گریه از سقف هفتخوانش ریخت

بیدل دهلوی برایت خواند
از فراسوی شبه قاره ها

گفت حرف دل ترا ای دوست
این دو بیتی که جسم و جانش ریخت

«دوستان از منش دعا مبرید
زنده‌ام نامم از حیا مبرید
خاک من دارد انفعال غبار
کاش بادم برد شما مبرید»
شد چو شیرین قصه بی فرهاد
آ مد از کوه و تیشه اش فریاد

تا تو رفتی کتیبه ی شیرین
از نظامی و داستانش ریخت

از کویر آ مدند از دشتت
آ مدند عاشقان به گلگشتت

وحشی از بافق آ مد اهلی شد
پیش توبیت بیتش اینسان ریخت

«وقت برقع ز رخ کشیدن نیست
رخ بپوشان که تاب دیدن نیست
بر من خسته بین و تند مران
که مرا قوت دویدن نیست»
شاعران جملگی که جمع شدند
مثل پروانه دور شمع شدند
آ خر الامر محتشم آ مد
این غزل خواند و آ سمانش ریخت

«ای قدت همچو نیشکر نازک
تنت از پای تا به سر نازک

همچو عضو تو سر و قد زیبا
همه جای تو سیم بر نازک

از زمین ارم به آب حیات
ندهد چون قدت شجر نازک

بی خبر زد کرشمه‌ات رگ جان
بودش از بس که نیشتر نازک

هست از روی نازک اندامان
کف پای تو بیشتر نازک

بسته خوش طاقهای ابرویت
دست قدرت به یکدگر نازک

جان مجنون گداختی لیلی
گر بدی خویش آن قدر نازک»

خلیل رویینا