بمناسبت چهارمین سالگرد ارتحال پیرمراد وچشم وچراغ مردم لارستان حضرت آقا آیت اللهی امام جمعه عالیقدر لارستان(ره)
می رسد باز نوایی ، که چه غوغاست ، هنوز
آتش مانده از آن کوچ، همین جاست ، هنوز
فصل پرواز توسیمرغ به قاف است وعجب
به هوایت سرشوریده به سوداست ، هنوز
سایه مهرتو«آقا» نرود ازسرما
پرتوحسن رخت گرمی جانهاست ، هنوز
دیده ها درنظر خویش ، تورامی نگرند
هم دل و دیده ی ماغرق تمناست ، هنوز
آتش هجر زدوری حضورت جان سوز
برهمه شهرومحبان توبرپاست ، هنوز
به دیاری که فروغش همه از کوی توشد
آیت مهربرآن مصطبه برجاست ، هنوز
گرچه دادیم زکف پیرمراد خود را
یادش اندرنظر ودیده ی دل ها ست ، هنوز
داغ دل تازه شود درمه خرداد، که باز
ماتم روح خدا و غم «آقاست ، هنوز
رمز ورازی است که دراوج عروج است، نهان
فصل خردادکه شورتو هویداست ، هنوز
حسرت رفتنت ای آیت حق بردل ما
سال ها درگذرحادثه ، شیداست ، هنوز
روزگارا به نی سینه غمی گشته ، نهان
که ربودی تو زما ، آنکه دل آراست ، هنوز
کی توانیم گریبان اجل چنگ زنیم
آیتی برد، که او ورد زبانهاست ، هنوز
کس گریزی زقضا و قدرش نیست ، دریغ
فصل هجران توخود، شرح قضایا ست ، هنوز
شده شیرازه ی دل پاره ، از این تنهایی
به لب آهی همه از درد و دریغاست ، هنوز
تو صمیمانه ترین عاطفه بودی در«لار»
روح فیاض بلندت ، نه که امروز به فرداست ، هنوز
گرچه شد سال ، چهارم ، که نبینیم رخت
نورآن چهره تابان تو ، پیداست ، هنوز
پرزدی از قفس تن به سوی بام بلند
دیده ، پرواز بلندت به تماشاست ، هنوز
چشمه ی چشم مریدان درت ، نمناک است
به کجا پیرمرادی چو تو «آقاست ، هنوز
کوچه وکوی وسرا، بوی تودارد، شب وروز
دیده ها درگذرت ، سوی تو،جویاست ، هنوز
نروی از نظرو دیده ی این مردم «لار»
تاکه برخاک درت ، منزل وماواست ، هنوز
روحت ای آیت حق شاهد وناظربادا
برسرتربت پاکت ، چه نظرهاست ، هنوز
نغمه ی عشق حسینی که سرودی جان بخش
به سرکوی تو «آقا» به نواهاست ، هنوز
غم غربت زنبودت ، شده دامن گیرم
بی تو «پدرام » دریغا که چه تنهاست هنوز
منصورپدرام خرداد۹۵