شبی بیادماندنی وماندگاردرروح وروانم ،یادباد آن روزگاران یادباد

چهار روزمانده به پایان حیات بزرگ انسان تاریخ لارستان درشبی تاریک اتاق بستری حضرتشان با صحنه ای حیرت آور وعجیب مواجه شدم به تنهایی که هرگز فراموش نخواهم کرد که مصداق بارزش زبان شعری استاد حسین منزوی است:
درون آینه ی روبرو چه می بینی؟
درون آینه روبرو چه می بینی؟
تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی ؟
تویی برابرتو-چشم دربرابرچشم
درآن دو چشم پراز گفتگو چه می بینی؟
توهم شراب خودی ،هم شراب خواره ی خود
سوای خون دلت درسبو چه می بینی؟
درآن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است
وباد می بَرَدش سو به سو چه می بینی؟
درون آینه ی روبرو چه می بینی؟
خاکسپاری مردم خونگرم وعزیزلارستان- سیدمحمدحسین آیت اللهی ۱۳۹۳/۵/۵ساعت دو بعد از نیمه شب